میرزا تورسونزاده از شاعران و سیاستمداران برجسته کشور تاجیکستان بود.
تورسونزاده امروزه در تاجیکستان به عنوان قهرمان ملی شناخته میشود و چهره او بر روی اسکناسهای یک سامانی نگاشته شدهاست. تورسونزاده برجستهترین و با نفوذترین شاعر تاجیک در اتحاد جماهیر شوروی بهشمار میآمد. شهر تورسونزاده به افتخار او نامگذاری شدهاست.
«میرزا تورسون زاده» که شعر و نظم شیرین و بی پیرایه، روان، همت بلند و غمخواری در حق ادیبان جوان از اوصاف وی است، به همراه استادان نیکنام روزگار خود «استاد صدرالدین عینی»، «باباجان غفوروف»، «باقی رحیم زاده» و «ابوالقاسم لاهوتی» نخستین نهالان بوستان نوپای ادب تاجیکستان را نشاندند و امروز سرسبزی و شکوفایی این گلباغ مدیون و مرهون چنین بزرگانی است.
میرزا تورسون زاده در حقیقت همراه با علامه صدرالدین عینی، بنیان گذار ادبیات معاصر تاجیک در رشد و پیشرفت ادبیات و فرهنگ تاجیکستان نقشی عظیم داشته است.
میرزا تورسون زاده، بدون تردید از معروفترین شعرا و ادبای تاجیک است که وی را نه تنها در کشور تاجیکستان، بلکه در کشورهای شوروی سابق، شبه قاره، آسیا، ایران و افغانستان خوب میشناسند و وی در واقع ادامه دهنده مسیر ادبای معروف فارسی گوی و حلقه پیوند ادبیات کلاسیک فارسی و ادبیات معاصر بود.
این شاعر بلند نام در سال 1911 در روستای «قره باغ» واقع در شهرستان «حصار» تاجیکستان در خانواده «اوستا تورسون» که پیشه درودگری داشتند به دنیا آمد و در 24 سپتامبر 1977 دار فانی را وداع گفت.
تورسون زاده در 9 سالگی از لطف پدر محروم میشود و این زمانی است که وی نخستین الفبای سواد را از مکتب کهنه مسجد زادگاهش فرا میگرفت و سپس برای ادامه تحصیل به شهر «دوشنبه» رفت.
مدتی بعد به «تاشکند» رفت و در دانشکده «تربیت معلم» این شهر کسب علم و دانش کرد، وی در این درگاه معرفت با آثار ادیبان فارسی و جهانی آشنایی عمیقی پیدا نمود و به سرودن نخستین اشعار پرداخت.
پس از پایان تجصیل شاعر به شهر دوشنبه برگشت و کار در روزنامه «جوانان تاجیکستان» را شروع کرد، مدتی نیز با تئاتر شهر «خجند» همکاری کرد.
در سال 1936 اتحادیه نویسندگان تاجیکستان تاسیس شد و استاد تورسون زاده به ریاست آن برگزیده شد و تا پایان عمر رئیس کانون فرهنگی بود. میرزا تورسونزاده به مدت ۳۱ سال ریاست اتحادیه نویسندگان تاجیکستان را بر عهده داشت. و با تلاش او جشن نوروز دوباره در تاجیکستان رسمیت یافت.
وی در این مدت نه تنها در تاجیکستان بلکه در اتحاد شوروی و جهان به عنوان چهره معروف ادبی و سیاسی تبدیل شد و به ریاست کمیته «همدلی مردمان آسیا و آفریقا» و عضو «کمیته اتحاد شوروی» و نیز عضو ریاست «کمیته صلح جهانی» و مدتی بعد رئیس «کمیته صلح تاجیکستان» بود.
تورسون زاده در این سالها بر حسب مسؤلیت به کشورهای مختلف جهان از جمله هندوستان، پاکستان، ایران، افغانستان، چین، ژاپن، کره، اندونزی، عراق، سوریه، مصر، لبنان، یمن، تایلند، برمه، بنگلادش، سریلانکا، الجزایر، گینه، سودان، چک، قبرس، فرانسه، سوئد، سوئیس، اتریش، کوبا، کانادا، مکزیک و .... سفرهای رسمی داشت و در تحکیم صلح در این کشورها نقش فراوانی داشت.
وی بارها برندهٔ جوایز بزرگ ادبی شد، از جمله: جایزهٔ دولتی استالین در ۱۹۴۸م؛ جایزه ادبی لنین در ۱۹۶۰م؛ جایزه دولتی رودکی تاجیکستان در ۱۹۶۳م؛ جایزه بینالمللی جواهر لعل نهرو در ۱۹۶۸م.
این در حالی است که دولت تاجیکستان نیز وی را با عنوان «شاعر مردمی و قهرمان تاجیکستان» معرفی کرد، عکس وی بر روی اسکناس پول ملی تاجیکستان «سامانی» نیز قرار دارد که نشان احترام و اجر دولت و مردم تاجیکستان بر جایگاه وی میباشد.
تورسون زاده مرد سفر و صلح و دوستی بود و حاصل مسافرتها و دیدههایش از کشورها را در اشعار و منظومههای ماندگار «جان شیرین»، «صدای آسیا»، «از گنگ تا کرملین»، «چراغ ابدی»، «من از شرق آزاد»، «قصه هندوستان»، «خواهر مبارز آفریقا»، «رود گنگ»، «باغ معلق»، «سیاح هند»، «شاعر» و ... به رشته تحریر درآورد که جان مایه و محتوای اصلی این سرودهها به تحکیم دوستی و رفاقت ملل و اقوام دنیا، مبارزات آزادی خواهی، بیداری، عدالت و وصف وطن و مادر و اخلاق حمیده اختصاص دارند.
تورسونزاده به کار ترجمه نیز دست زد و آثاری از پوشکین و شفچنکو را به فارسی تاجیکی برگرداند.
شعرهای میرزا تورسونزاده از معدود سرودههای تاجیکان بود که توانست از مرزهای شوروی عبور کند و به افغانستان نیز برسد. «همین کافی است» یکی از شعرهای میرزا تورسونزاده است که احمد ظاهر، خواننده افغان در دهه ۷۰ آن را خواندهاست.
سال ۱۹۴۷ میرزا تورسونزاده به هیئت نمایندگی شورای عالی اتحاد شوروی پذیرفته شد و در آن سال در گروه حزب کمونیست به اولین کنفرانس کشورهای آسیایی به هند سفر کرد. وی میگوید که بعد از آن بود که موضوع «شرق آزاد» در اندیشه او نقش مهمی پیدا کرد.دیوان «شرق آزاد» که میرزا تورسونزاده پس از سفر خود به هند نوشت، به عمدهترین زبانهای شرقی ترجمه شد.
موضوع استبداد انگلیسیها در هندوستان و غارت و ظلم در این کشور که بیش از 200 سال به عرصه غارت و چپاول اجانب تبدیل شد، همواره دل شاعر تاجیک را به درد میآورد و وی با افکار آزادی خواهانه و بیدارگرانه مردم هندو را به کسب استقلال و برچیده شدن پای بیگانگان از هند دعوت مینمود و در ضمن از بدبختی و جاذبههای این کشور که سود آن را غارتگران میبردند با الم و درد سخن میگفت و از اینکه 60 میلیون جمعیت این کشور به «طبقه مردود شدگان» تعلق داشتند غریو و فریاد میکرد.
از دیگر صفحات زندگی استاد تورسون زاده موضوع ایران و مشاهیر و مفاخر فارسی است که شاعر هرگز آن را از نظر دور نکرد و همواره در این زمینه اظهار نظر میکرد.
چنانچه در همین سلسله اشعاری که به هندوستان اختصاص داده وقتی از «باغ معلق» بمبئی یکی از معجزات این کشو لب به سخن میگشاید و از حافظ، عندلیب بوستان ادب یاد میکند و از محبت مردم تاجیک به لسان الغیب میگوید
غزل میگفت و درّ میسفت حافظ، شاعر شیراز
سخن را داده در وصف شما جادوگران پرداز
تورسون زاده در مقالهای تحت عنوان «غزلسرای بزرگ مشرق» که در سال 1971 منتشر کرد از دید و بازدید خود از ایران و شیراز و طواف مرقد پاک بلبل شیراز و نیز مقام و مرتبه حافظ در ادبیات جهان و ویژگیهای اشعار آبدار این سخنسرای بی نظیر یاد کرد.
باید گفت تورسون زاده با شعرا و ادبای ایرانی همانند «سعید نفیسی»، «ابوالقاسم لاهوتی» و «نادرپور» دوستی عمیقی داشت.
سعید نفیسی در سخنرانی خویش در دومین انجمن نویسندگان شوروی در سال 1940 در مسکو در مورد آثار استاد تورسون زاده احترام خود را بیان داشت و اشعار وی را نمونه عبرت برای ادیبان جوان ایران دانست.
«پرویز داریوش» محقق ایرانی نیز تورسون زاده را از «نوآوران شکل و مضمون نظم مشرق زمین» دانسته بود.
از دیگر موضوعات مهم و عمده که شاعر تاجیک بر آن اشارههای فراوان داشته موضوع زن و مادر و احترام گذاشتن به آن است.
شاعر مادر را فرشتهای میداند که خداوند در روی زمین قرار داده و بیان محبتهای دور از منت و خالصانه وی را بر فرزند نمونه عالی ویژگی این فرشته عرشی میداند و آغوش مادر را بهترین مکان برای هر انسان میداند.
طفل ماندم از تو مادر، روی تو در یاد نیست،
قامت تو، چشم تو، ابروی تو در یاد نیست.
در سراغت می زنم خود را به هر یک کوی و در،
چون که تا امروز،مادر،کوی تو در یاد نیست.
رفته از زن های پیر ده کردم جست و جو،
رفته با سنگ مزار تو نمودم گفت و گو،
گوش کردم،رفته هر یک جنبش شاخ درخت،
با گیاه و سبزه های دشت گشتم رو به رو.
رود می گفتم،که او آب مرا نوشیده بود،
کوه می گفتم،که در آغوش من کوشیده بود،
غوزه * می گفتم،که کرباس مرا پوشیده بود،
دایه می گفتم که با من شیر گو دوشیده بود.
چشمه می گفتم،که آمد کوزه بر سر پیش من،
خار می گفتم،که پایش کرده زخمین نیش من،
برق می گفتم،که از من بود چشمش در گریز،
ابر می گفتم،که بود در گریه کردن خویش من.
شهد در کامش همیشه تلخ تر از زهر بود،
هم شریعت ،هم طریقت سرور بد قهر بود،
مادر بیچاره ی تو مختصر،سر تا به پا،
یک زن ن-آسوده و یک مشت پر در دهر بود.
یک زن دیگر،که در ده بیش از صد سال داشت،
مادرت،-می گفت او،-در کنج لب یک خال داشت.
کلچه رو،زنجیرمو،در قد و قامت چون نهال.
گر سوالی آید از ملا زبان لال داشت.
مادرم،در یاد تو گشت وگذاری می کنم،
بهر مهر تو دل خود را مزاری می کنم،
خدمت شایسته بر یار و دیاری می کنم،
نظم خود را بر سر قبرت شعاری می کنم.
دوست دارم،مادرم، با یاد تو قشلاق را،
رود های نقره گون و نیلگون آفاق را،
جلوه گر در بام مکتب لاله گون بیراق را،
هم زمان قشلاقیان در محبت طاق را.
شعر گویم،آید از شعرم صدای مادرم،
دیهه گویم،بر سرم آید هوای مادرم،
سالخورده گر زنی روزی دچار آید به من،
گویمش،که باش،تا هستم به جای مادرم.
غوزه – نهال پنبه دانه
در ضمن استاد تورسون زاده یکی از بهترین اشعار صمیمی در ادبیات فارسی تاجیکی را در ستایش فرشته مهر و مهربانی مادر سروده است:
با همان دستی، که چادر سوختی،
گلخن شأن و شرف افروختی،
با همان دستی، که باغ آراستی،
کشور گل-گل شکوفان خواستی
بیش از 60 ترانه این شاعر به دلیل برخورداری از حسن موسیقی و آهنگین بودن توسط خوانندگان تاجیک و افغانستانی وارد موسیقی شده که از شاهکارهای موسیقی این کشورها محسوب میشوند.
گذشته از این شاعر بزرگ در پرورش ادیبان جوان و بی پشت و پناه همواره پویا و در تلاش بود به حدی که دوران ریاست ایشان را در اتحادیه نویسندگان تاجیکستان به عنوان روزگار طلایی رشد ادب و فرهنگ یاد میکنند و این مهم همانا از دید وسیع و قلب پر مهر وی منشا میگرفت.
استاد تورسون زاده به هر حال از چهرههای محبوب فرهنگی تاجیکستان محسوب میشود و به خاطر پاسداشت یاد و خاطره نیک وی شهرستان، دانشکده هنرهای زیبا و چندین کوچه و خیابان به نام وی نامگذاری گردیدند و مهم تر از این استاد تورسون زاده در ردیف استاد صدر الدین عینی، باباجان غفوروف و شیرین شاه تیمور عنوان قهرمان تاجیکستان را کسب نموده است.
تورسونزاده شهری است در کشور تاجیکستان. این شهر با جمعیت ۳۷ هزار نفر در ۶۰ کیلومتری غرب شهر دوشنبه (پایتخت) و ۴۰ کیلومتری شرق حصار واقع شدهاست.
شهر تورسونزاده به خاطر وجود کارخانه ذوب آلومینیوم (تاداز) معروف است. تورسونزاده دو ایستگاه تلویزیونی TV-TADAZ و TV-REGAR، دو روزنامه محلی و یک شبکه رادیویی دارد.
منطقه تورسونزاده ۱۳ درصد از برنج تاجیکستان را تولید میکند و ساخت سد برقآبی نارک بر روی رودخانه وخش در نزدیکی شهر تورسونزاده باعث رشد اقتصادی آن شد.
نام این شهر پیش از این ریگر بود که در سال ۱۹۷۸ به افتخار شاعر ملی تاجیکستان میرزا تورسونزاده تغییر نام داد. نام این محل در اصل حصار پایین بودهاست که پس از ویران شدن محل بهدست نصراللهخان امیر بخارا، در سال ۱۸۴۸ به ریختهگر شهرت یافت. نام ریختهگر به مرور زمان تبدیل به ریگر شد.
منابع: ویکی پدیا
http://af.farsnews.com/allnews/news/13940715000208